از کوچه ی عاشقی گذر خواهم کرد
تا مملکت جنون سفر خواهم کرد
من شربت تلخ دکترم ، بی تردید
هنگام وفات هم اثر خواهم کرد!
سروده: راشدانصاری(خالوراشد)
از کوچه ی عاشقی گذر خواهم کرد
تا مملکت جنون سفر خواهم کرد
من شربت تلخ دکترم ، بی تردید
هنگام وفات هم اثر خواهم کرد!
سروده: راشدانصاری(خالوراشد)
دیدی چه طور اسیر اون چشات شدم
دیوونه ی نگاهت و عاشق خنده هات شدم
کاش بدونی که من همش به یادتم
تو تک تک ثانیه ها و لحظه هام
برای دیدنت،در انتظارتم
باز باران!
ای کاش دلم اسیر و بیمار نبود
دربند نگاه او گرفتار نبود
من عاشق و او زعشق من بیخبر است
ای کاش دل و دلبرو دلدار نبود....
گفت دانایی که: گرگی خیره سر،
هست پنهان در نهاد هر بشر!
خاطرات جالب یک چت کننده حرفه ای در قالب شعر طنز
شدم با چت اسیر و مبتلایش
شعرخیلی خیلی زیبای طنز خطاب به دخترا
شعر از استاد راشد انصاری شاعر برجسته طنز پردار فارسی می باشد
روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم ، بله ، شما ... دختر
قلب تو گرچه واقعــا پاک است!
خواهرم خوشگلی خطرناک است
با چنان تیپ و این چنین ترکیب
صــورتی مثــل کاغذ تذهیب ،
وقتی از خانه می زنی بیرون
مرد صدساله می شود دل خون!
سگی پای صحرا نشینی گزید بخشمی که زهرش ز دندان چکید
شب از درد بیچاره خوابش نبرد بخیل اندرش دختری بود خرد
پدر را جفا کرد و تندی نمود که آخر تو را تیز دندان نبود
پس از گریه مرد پراکنده روز بخندید کای بابک دلفروز
مرا گرچه هم سلطنت بود و نیش دریغ آمدم کام و دندان خویش
محالست اگر تیغ بر سر خورم که دندان به پای سگ اندر برم
توان کرد با ناکسان بدر گی ولیکن نیاید ز مردم سگی