به استقبال بهار
بمان
تا بیاید همه فرودین
که بفروزد اندر جهان
هوردین
●
زمین چادر سبز در پوشدا
هوا بر گلان سخت
بخروشدا
●
بخواهم من آن جام
گیتی نمای
شوم پیش یزدان بباشم
به پای
●
کجا هفت کشور بدو اندرا
ببینم بر و بوم هر
کشورا
●
بگویم تو را هر کجا بیژن
است
به جام اندرون این
مرا روشن است
●
کنون خورد باید می
خوشگوار
که می بوی مشک آید از
کوهسار
●
هوا پر خروش و زمین پر
زجوش
خنک آنکه دل شاد دارد
بنوش
●
همه بوستان ریز برگ گل
است
همه کوه پر لاله و
سنبل است
●
به پالیز بلبل بنالد
همی
گل از ناله او ببالد
همی
●
شب تیره، بلبل نخسبد
همی
گل از باد و باران
بجنبد همی
●
بخندد همی بلبل و هر
زمان
چو بر گل نشیند، گشاید
زبان
●
ندانم که عاشق گل آمد
گر ابر
که از ابر بینم خروش
هژبر
●
بدرد همی پیش پیراهنش
درخسان شود آتش اندر
تنش